من نه می دانم کجای این جهانم؟!... نمی دانم برجای حقیقی خود ایستاده ام یا نه؟!... نمی دانم خدا قلبم را می پذیرد؟!... نمی دانم امامم با اشک بر من چشم می دوزد یا با لبخند؟!... نمی دانم.... نمی دانم...
اما تمامی کوششم بر این است که بر حقیقت خود واقف شوم و بعد خدا را بشناسم و در هر قدم و هر نفسم ولایت امامان و نایب آنها موج زند... و تنها و تنها نیز از خداوند که آفریدگار من است مدد می طلبم و به حضرات ائمه معصومین توسل می جویم...
در حال حاضر جوانی میکنم و در این دوره زندگی می کنم... وتمام تلاشم این است که مرده ای نشوم که تنها ریه هایش را از هوا پر می کند...! در مسائل مختلف تلخی برخورد صادقانه را به شیرینی منافقانه اش ترجیح می دهم....! [...و حرف بسیار است و حوصله ی ما و شما کوتاه...!]
_________________________
«اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان، و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته؛
و ارزقنا توفیق الشهدة فی سبیلک...»
آمین.